در بازار یابی اسیر شوق و ذوق نشویم
ما ایرانیها همیشه از بین تمام کارهای قابل انجام آن کاری را شروع میکنیم که برای انجام آن شوق و ذوق بیشتری داریم
البته این جای تعجب نداره بالاخره احساسات در ما ایرانیها از بقیه ملل قوی تر است
تا اینجای کار خوب ولی مشکل اینجاست که ذوق و شوق هیچ وقت پایدار نیست و اینجاست که یک جای کار می لنگد و اصطلاحا
شاخه به شاخه شدن برای ما ایرانی ها بیشتر است
و انجام کارهای گروهی زمانبر در ما ایرانیها ضعیف تر است (چون ویژگی کار گروهی اثرگذاری منطق بر ذوق و شوق اولیه است)
و انجام کارهای شاق برای ما ایرانی ها عجیب نیست اما انجام کارهای مستمر عجیب است
و مثالهای زیادی هم میشه برایش زد
مثل یاد گرفتن نرم افزار
شما ببینید تو ایران هرکی فتوشاب بلده حداقل تو فکرش هست که فلش،کارل دراو و.... را هم بلد باشد
(که این بیشتر همان ذوق و شوق گفته شده است)
نه اینکه قصد محکوم کردن ذوق و شوق را دارم بلکه باید بپذیریم که ذوق و شوق خوردن یک بستنی قوی تر از حس خوردن یک لیوان آب گرم در یک تابستان داغ است
با این پذریش می فهمیم ذوق و شوق بالنفسه هیچ ارزشی برای ما ندارد
بلکه اگر در عین شوق و ذوق
موارد منطقی و تحلیلی را چاشنی کار کنیم شرایط بهتر میشود
منطق به ما میگه داشتن کافی نیست (همیشه ذوق شوق ما را به سمت داشتن می کشاند) بلکه ارزش داشتن مهم است( برای پی بردن به ارزش داشتن باید رفتار منطقی را دپیش گرفت )
اینکه ما در داشته های خود کار با تمام نرم افزارهای روز گرافیک در دنیا را داشته باشیم مهم نیست
مهم آن است که تسلط ما به یک نرم افزار در حدی باشد که ما را از همه نرم افزارهای مشابه بی نیاز کند
به عبارتی اگر قرار است 3 سال بر روی 10 نرم افزار برتر گرافیک دنیا وقت بگذاریم همان وقت را بر روی توسعه داشته خودمان در یکی از آنها بگذاریم
بله اگر درست توانسته باشم منظورم را بگویم
به جای اینکه برای بازار یابی با شوق و ذوق با چندین و چند مرکز دولتی و غیر دولتی مکاتبه کنیم و بعد پی گیر آنها نباشیم
بر چند نقطه ای که برای بازار یابی یقین بیشتری داریم متمرکز شویم و تا زمانیکه هنوز روزنه ای در آن میبنبم ساعتها و روزها بر روی آن کار کنیمما ایرانیها همیشه از بین تمام کارهای قابل انجام آن کاری را شروع میکنیم که برای انجام آن شوق و ذوق بیشتری داریم
البته این جای تعجب نداره بالاخره احساسات در ما ایرانیها از بقیه ملل قوی تر است
تا اینجای کار خوب ولی مشکل اینجاست که ذوق و شوق هیچ وقت پایدار نیست و
اینجاست که یک جای کار می لنگه و اصطلاحا
شاخه به شاخه شدن برای ما ایرانی ها بیشتر است
و انجام کارهای گروهی زمانبر در ما ایرانیها ضعیف تر است (چون ویژگی کار گروهی اثرگذاری منطق بر ذوق و شوق اولیه است)
و اینطور است که انجام کارهای شاق برای ما ایرانی ها عجیب نیست اما انجام کارهای مستمر عجیب است
و مثالهای زیادی هم میشه برایش زد
مثل یاد گرفتن نرم افزار
شما ببینید تو ایران هرکی فتوشاب بلده حداقل تو فکرش هست که فلش،کارل دراو
و.... را هم بلد باشد
(که این بیشتر همان ذوق و شوق گفته شده است) اما اگر
به جای شوق و ذوق
موارد منطقی و تحلیلی را چاشنی کار کنیم شرایط بهتر میشود
منطق به ما میگه داشتن کافی نیست بلکه ارزش داشتن مهم است
اینکه ما در داشته های خود کار با تمام نرم افزارهای روز گرافیک در دنیا را داشته باشیم مهم نیست
مهم آن است که تسلط ما به یک نرم افزار در حدی باشد که ما را از همه نرم افزارهای مشابه بی نیاز کند
به عبارتی اگر قرار است 3 سال بر روی 10 نرم افزار برتر گرافیک دنیا وقت
بگذاریم همان وقت را بر روی توسعه داشته خودمان در یکی از آنها بگذاریم
بله اگر درست توانسته باشم منظورم را بگویم
به جای اینکه برای بازار یابی با شوق و ذوق با چندین و چند مرکز دولتی و غیر دولتی مکاتبه کنیم و بعد پی گیر آنها نباشیم
بر چند نقطه ای که برای بازار یابی یقین بیشتری داریم متمرکز شویم و تا زمانیکه هنوز روزنه ای در آن می بنبم ساعتها و روزها بر روی آن کار کنیم
البته این جای تعجب نداره بالاخره احساسات در ما ایرانیها از بقیه ملل قوی تر است
تا اینجای کار خوب ولی مشکل اینجاست که ذوق و شوق هیچ وقت پایدار نیست و اینجاست که یک جای کار می لنگد و اصطلاحا
شاخه به شاخه شدن برای ما ایرانی ها بیشتر است
و انجام کارهای گروهی زمانبر در ما ایرانیها ضعیف تر است (چون ویژگی کار گروهی اثرگذاری منطق بر ذوق و شوق اولیه است)
و انجام کارهای شاق برای ما ایرانی ها عجیب نیست اما انجام کارهای مستمر عجیب است
و مثالهای زیادی هم میشه برایش زد
مثل یاد گرفتن نرم افزار
شما ببینید تو ایران هرکی فتوشاب بلده حداقل تو فکرش هست که فلش،کارل دراو و.... را هم بلد باشد
(که این بیشتر همان ذوق و شوق گفته شده است)
نه اینکه قصد محکوم کردن ذوق و شوق را دارم بلکه باید بپذیریم که ذوق و شوق خوردن یک بستنی قوی تر از حس خوردن یک لیوان آب گرم در یک تابستان داغ است
با این پذریش می فهمیم ذوق و شوق بالنفسه هیچ ارزشی برای ما ندارد
بلکه اگر در عین شوق و ذوق
موارد منطقی و تحلیلی را چاشنی کار کنیم شرایط بهتر میشود
منطق به ما میگه داشتن کافی نیست (همیشه ذوق شوق ما را به سمت داشتن می کشاند) بلکه ارزش داشتن مهم است( برای پی بردن به ارزش داشتن باید رفتار منطقی را دپیش گرفت )
اینکه ما در داشته های خود کار با تمام نرم افزارهای روز گرافیک در دنیا را داشته باشیم مهم نیست
مهم آن است که تسلط ما به یک نرم افزار در حدی باشد که ما را از همه نرم افزارهای مشابه بی نیاز کند
به عبارتی اگر قرار است 3 سال بر روی 10 نرم افزار برتر گرافیک دنیا وقت بگذاریم همان وقت را بر روی توسعه داشته خودمان در یکی از آنها بگذاریم
بله اگر درست توانسته باشم منظورم را بگویم
به جای اینکه برای بازار یابی با شوق و ذوق با چندین و چند مرکز دولتی و غیر دولتی مکاتبه کنیم و بعد پی گیر آنها نباشیم
بر چند نقطه ای که برای بازار یابی یقین بیشتری داریم متمرکز شویم و تا زمانیکه هنوز روزنه ای در آن میبنبم ساعتها و روزها بر روی آن کار کنیمما ایرانیها همیشه از بین تمام کارهای قابل انجام آن کاری را شروع میکنیم که برای انجام آن شوق و ذوق بیشتری داریم
البته این جای تعجب نداره بالاخره احساسات در ما ایرانیها از بقیه ملل قوی تر است
تا اینجای کار خوب ولی مشکل اینجاست که ذوق و شوق هیچ وقت پایدار نیست و
اینجاست که یک جای کار می لنگه و اصطلاحا
شاخه به شاخه شدن برای ما ایرانی ها بیشتر است
و انجام کارهای گروهی زمانبر در ما ایرانیها ضعیف تر است (چون ویژگی کار گروهی اثرگذاری منطق بر ذوق و شوق اولیه است)
و اینطور است که انجام کارهای شاق برای ما ایرانی ها عجیب نیست اما انجام کارهای مستمر عجیب است
و مثالهای زیادی هم میشه برایش زد
مثل یاد گرفتن نرم افزار
شما ببینید تو ایران هرکی فتوشاب بلده حداقل تو فکرش هست که فلش،کارل دراو
و.... را هم بلد باشد
(که این بیشتر همان ذوق و شوق گفته شده است) اما اگر
به جای شوق و ذوق
موارد منطقی و تحلیلی را چاشنی کار کنیم شرایط بهتر میشود
منطق به ما میگه داشتن کافی نیست بلکه ارزش داشتن مهم است
اینکه ما در داشته های خود کار با تمام نرم افزارهای روز گرافیک در دنیا را داشته باشیم مهم نیست
مهم آن است که تسلط ما به یک نرم افزار در حدی باشد که ما را از همه نرم افزارهای مشابه بی نیاز کند
به عبارتی اگر قرار است 3 سال بر روی 10 نرم افزار برتر گرافیک دنیا وقت
بگذاریم همان وقت را بر روی توسعه داشته خودمان در یکی از آنها بگذاریم
بله اگر درست توانسته باشم منظورم را بگویم
به جای اینکه برای بازار یابی با شوق و ذوق با چندین و چند مرکز دولتی و غیر دولتی مکاتبه کنیم و بعد پی گیر آنها نباشیم
بر چند نقطه ای که برای بازار یابی یقین بیشتری داریم متمرکز شویم و تا زمانیکه هنوز روزنه ای در آن می بنبم ساعتها و روزها بر روی آن کار کنیم