چه کسی مرا دوست دارد
در دنیای تضادها به ظواهر امر نباید اعتماد کرد
چند وقت پیش فیلم «من هیچ کس هستم» را نگاه میکردم یک پیام خوب یک جای فیلم مخفی شده بود
اونجا که آرتیست فیلم به آدم بده میگه:
یک روز تو یک هوای سرد زمستون یک جوجه گنجشک شیطنت میکنه و از لونه اش میفته روی زمین
یک گاوی که این صحنه را میبینه پیش خودش فکر میکنه میگه این هوای سرد حتما این جوجه را میکشه
پس دلش برای جوجه گنجشک میسوزه و میره بالای سرش و روی سر بچه گنجشک کثافت میکنه
این کار باعث رنجش بچه گنجشگ کم تجربه میشه
یک روباه وقتی از اونجا رد میشه می بینه چه جوجه لذیذ و خوشمزه ای
وگنجشگ رامیبره لب چشمه و تو آب تمیز میشوره
و بچه گنجشگ راضی و مسرور از این کار
کاری نداریم اون بچه گنجشگ در آخرین لحظات زندگی کوتاهش یک درس بزرگ گرفت
و اون این بود اگر کسی تو را یک جا خراب کرد به این معنی نیست که از تو بدش میاید
و اگر یک جا یکی هواداری تو را کرد و یا از کثافت ها تو را بیرون کشید باز به این معنا نیست که دوستدار توست
در دنیای تزاد ها به ظواهر امر نباید اعتماد کرد
چند وقت پیش فیلم «من هیچ کس» را نگاه میکردم یک پیام خوب یک جای فیلم مخفی شده بود
اونجا که آرتیست فیلم به آدم بده میگه:
یک روز تو یک هوای سرد زمستون یک جچه گنجشک شیطنت میکنه و از لونه اش میفته روی زمین
یک گاوی که این صحنه را میبینه پیش خودش فکر میکنه میگه این هوای سرد حتما این جوجه را میکشه
پس دلش برا جوجه گنجشک میسوزه و میره بالای سرش و روی سر بچه گنجشک کثافت میکنه
این کار باعث رنجش بچه گنجشگ کم تجربه میشه
یک روباه وقتی از اونجا رد میشه میبینه چه جوجه لذیذ و خوشمزه ای
و میبره لب چشمه و تو آب تمیز میشوره
و بچه گنجشگ راضی و مسرور از این کار
کاری نداریم اون بچه گنجشگ در آخرین لحظات زندگی کوتاهش یک درس بزرگ گرفت
و اون این بود اگر کسی تو را یک جا خراب کرد به این معنی نیست که از تو بدش میاید
و اگر یک جا یکی هواداری تو را کرد و از کثافت ها تو را بیرون کشید باز به این معنا نیست که دوستدار توست
چند وقت پیش فیلم «من هیچ کس هستم» را نگاه میکردم یک پیام خوب یک جای فیلم مخفی شده بود
اونجا که آرتیست فیلم به آدم بده میگه:
یک روز تو یک هوای سرد زمستون یک جوجه گنجشک شیطنت میکنه و از لونه اش میفته روی زمین
یک گاوی که این صحنه را میبینه پیش خودش فکر میکنه میگه این هوای سرد حتما این جوجه را میکشه
پس دلش برای جوجه گنجشک میسوزه و میره بالای سرش و روی سر بچه گنجشک کثافت میکنه
این کار باعث رنجش بچه گنجشگ کم تجربه میشه
یک روباه وقتی از اونجا رد میشه می بینه چه جوجه لذیذ و خوشمزه ای
وگنجشگ رامیبره لب چشمه و تو آب تمیز میشوره
و بچه گنجشگ راضی و مسرور از این کار
کاری نداریم اون بچه گنجشگ در آخرین لحظات زندگی کوتاهش یک درس بزرگ گرفت
و اون این بود اگر کسی تو را یک جا خراب کرد به این معنی نیست که از تو بدش میاید
و اگر یک جا یکی هواداری تو را کرد و یا از کثافت ها تو را بیرون کشید باز به این معنا نیست که دوستدار توست
در دنیای تزاد ها به ظواهر امر نباید اعتماد کرد
چند وقت پیش فیلم «من هیچ کس» را نگاه میکردم یک پیام خوب یک جای فیلم مخفی شده بود
اونجا که آرتیست فیلم به آدم بده میگه:
یک روز تو یک هوای سرد زمستون یک جچه گنجشک شیطنت میکنه و از لونه اش میفته روی زمین
یک گاوی که این صحنه را میبینه پیش خودش فکر میکنه میگه این هوای سرد حتما این جوجه را میکشه
پس دلش برا جوجه گنجشک میسوزه و میره بالای سرش و روی سر بچه گنجشک کثافت میکنه
این کار باعث رنجش بچه گنجشگ کم تجربه میشه
یک روباه وقتی از اونجا رد میشه میبینه چه جوجه لذیذ و خوشمزه ای
و میبره لب چشمه و تو آب تمیز میشوره
و بچه گنجشگ راضی و مسرور از این کار
کاری نداریم اون بچه گنجشگ در آخرین لحظات زندگی کوتاهش یک درس بزرگ گرفت
و اون این بود اگر کسی تو را یک جا خراب کرد به این معنی نیست که از تو بدش میاید
و اگر یک جا یکی هواداری تو را کرد و از کثافت ها تو را بیرون کشید باز به این معنا نیست که دوستدار توست