گاهياگرچه تنها و تنهاييبه خود آيو به يک روياي مات و آبيو شايد گاهيمثل يک مرواريددر دل آب درياي غريبتو و موج درياهم قسم با رخ مهتاب شب چاردهمبه خود آيتو کجا و ...به خودآياين همان قلب پر از احساس استبا تو شايد باشدبه گمانم در توست...به خود آي تا به آن عشق رسيشايد اين بار حتيتوي يک روياي آبيتو خودت را ديدي
شعر خودم بود اگه بد بود ببخشتقديم به شما دوست عزيز با عشق
خيلي وبت قشنگ بود حال كردم دمت گرم